چرا رییس بانک انگلیس ترویج مارکسیسم را پیش بینی می کند؟
یوری آفونین
برگردان: محمد تقی برومند

28.07.2019

آن چه گفته می شود، چه گوینده اش مسئول حزب کمونیست باشد، چه بانکدار انگلیسی و یا هاوکینگ، دانشمند نامدار فیزیک ستارگان، همگرا است. از این قرار بدبختی از روبات ها سرچشمه نمی گیرد، بلکه از عطش انباشت سرمایه و جامعه های پدیدآورنده آن ناشی می شود. از این رو، می توان اکنونیت مارکس را از آن نتیجه گرفت. سرمایه از همه چیز برای تفرقه افکندن میان زحمتکشان و تقویت کردن رقابت و گسترش بحران های هویتی آنها استفاده می کند. گسترش اندیشه های مارکس به خاطر چنین وضعیتی است. باید از ضرورت وجود حزب ها و مبارزان در وضعیت این گسترش آگاهی داشت. هیچ تقدیری در این آگاهی یابی دخالت ندارد

 

مارک کارنی رییس بانک انگلیس در نشست سران در کانادا در زمینه رشد اعلام کرد: در دهه های آینده می توان تصور کرد که جهان شاهد انتشار تعمیم یافته ایده های مارکسیستی خواهد بود. تزهای این بانکدار توسط یوری آفونین نایب رییس کمیته مرکزی حزب کمونیست فدراسیون روسیه به شرح زیر تفسیر شده است:

نخست ببینیم مارک کارنی کیست؟ تا چه اندازه باید نظر او را جدی تلقی کرد؟ بانک انگلیس به رهبری کارنی نهادی همانند بانک مرکزی ما است که سیاست پولی مجموع بریتانیای کبیر را مشخص می کند. به طور کلی، اعلام عمومی احساس نامطبوع از فرمانروایی مارکسیسم توسط مدیر سرمایه داری بریتانیا انجام گرفته است.

چرا مارکسیسم محبوبیت توده ای پیدا خواهد کرد؟ کارنی آن را به افزایش بیکاری در آینده که نتیجه توسعه روبات ها و سیستم های هوش مصنوعی است، ربط می دهد. به عقیده این بانک دار انگلیسی، روبات ها به تدریج جانشین کار دستی و همچنین جانشین رانندگان تاکسی و کامیون ها خواهند شد. البته جای هراس برای «یقه سفید»ها نیز هست. اکنون هوش مصنوعی به خوبی انسان، از پس بسیاری از وظیفه ها برمی آید. این روند با شتاب رو به گسترش است. کارنی یادآور می شود که امروز برخی بنگاه ها از هوش مصنوعی برای دریافتن سندهای رسیده و خواندن مدرک هایی که تا کنون، کار حقوق دانان بوده، استفاده می کنند و بانک ها از ترکیب هوش مصنوعی و تکنولوژی «کلان داده»  (Big data) برای خودکار کردن بخش بزرگی از کار خدمات رسانی به مشتریان سود می جویند. در طی 10 تا 20 سال آینده چه اتفاقی خواهد افتاد؟

کارنی خاطرنشان می سازد که فاصله زیادی بین دیدگاه کارکنان و کارفرمایان در این باره وجود دارد. بنابر نظرسنجی ها بیش از 90 درصد کارکنان بر این عقیده اند که کارشان نمی تواند توسط کار روبات ها جایگزین شود. آری. افراد خیلی راغب اند که جانشین ناپذیر باشند. اما برعکس 90 درصد مدیران سطح بالا بر این باورند که در موسسه های شان شمار مهمی از کارکنان می توانند و باید جای شان را به روبات ها و سیستم های هوش مصنوعی بسپارند. روشن است که تصمیم گیری درباره جانشینی افراد توسط ماشین ها نه توسط کارکنان، بلکه توسط کادرهای بالایی گرفته می شود. رییس بانک انگلیس نه فقط بیکاری توده ای، بلکه همچنین رکود دستمزدها در دهه های آینده را پیش بینی می کند. در واقع، هنگامی که از روبات ها در حجمی انبوه استفاده می شود، کارکنان باقی مانده ناگزیرند به دستمزدهای پایین تن دهند. چنان چه نیاز بیشتری به کار کارکنان باشد، برای کارفرما استفاده از هوش مصنوعی به جای کارکنان سودمندتر خواهد بود. در این صورت کارکنان، شغل شان را از دست خواهند داد.

سومین نتیجه استفاده کردن از روبات ها که توسط کارنی پیشگویی شده، افزایش نابرابری ها است. و این به راستی منطقی است. سرمایه داران که در کار صرفه جویی می کنند، از این راه ثروتمند می شوند. در نتیجه، افزایش دستمزدهای کارگران باقیمانده متوقف می گردد. بنابراین میلیون ها تن زحمتکش با چه سرنوشتی روبرو خواهند شد؟ شاید در ثروتمندترین جاها، نگذارند آنان از گرسنگی بمیرند. بی دلیل نیست که مفهوم «درآمد پایه ای نامشروط» بیش از پیش در غرب رواج می یابد؛ مبلغ ناچیزی که می بایست به طور منظم به حساب اعضای جامعه، حتی بدون کار، واریز شود. البته روشن است که این مبلغ تنها کفاف اجاره کردن مسکن های محقر و خوردن مواد غذایی خریداری شده از فروشگاه های مخصوص بی چیزان را می کند.

اما آیا گسترش تکنولوژی می تواند منجر به پس رفت سطح زندگی اکثر جامعه ها شود؟ در دید نخست چنین باوری دشوار است. با این همه کارنی خاطرنشان می کند که این نکته در تاریخ سرمایه داری رخ داده است. او یادآوری می کند که نخستین انقلاب صنعتی که در نیمه دوم قرن 18 آغاز گردید، افزایش دستمزدها را ابتدا در نیمه دوم قرن 19 ممکن ساخت. در طی نزدیک به 100 سال نوآوری پدیدارهایی به صورت انبوه سربرآوردند: ماشین بخار وات، دوک دستی «جنی»، ماشین بافت مکانیکی، کشتی ها، لوکوموتیوها، راه آهن، تلگرام و رشد تولید بی سابقه در این دوره. و دستمزد کارگران صنعتی در همان سطح دستمزد پدران پدربزرگ های شان و پیشه وران باقی ماند. کارنی ارتباط این مساله با واقعیت را چنان می بیند که نگهداری و مراقبت از نخستین خودروها غیرحرفه ای و ناتخصصی بود. من به خود اجازه می دهم که سخن آقای بانکدار را تصحیح کنم. در واقع زحمتکشان فقط لقمه نانی بخور و نمیر دریافت می کردند. و این به خاطر آن بود که آنها نیاموخته بودند برای حقوق شان مبارزه کنند. و هنگامی که آموختند، سرمایه داران ناگزیر شدند سودهای شان را با شتاب تقسیم کنند. شورش های لیون و بافندگان سیلزی، کارگران درگیر نبرد در خیابان های پاریس در 1848، تظاهرات چارتیست های انگلیس و ظهور مارکس و انگلس و مانیفست کمونیست، در مجموع رویدادهایی هستند که پس از آن روند افزایش دستمزدها آغاز شد.

تاریخ اقتصاد سرمایه داری به عقیده کارنی اکنون دوباره رویدادهای نخستین انقلاب صنعتی را تکرار می کند. توسعه فنآوری بار دیگر بر رشد دستمزد تسلط می یابد. در اینجا، در دنیای سده 21 تقریبا اکثریت افرادی که در کام بیکاری فروافتاده اند، در فقر پرهیزناپذیر غوطه ور خواهند شد و در قطب دیگر مشتی اَبَرثروتمند آماده بلعیدن سیری ناپذیر صف کشیده اند. هنگامی که کارنی انتشار اندیشه های مارکسیستی و رشد احساسات کمونیستی را پیش بینی می کند، برخوردی معقولانه دارد. در حقیقت تصور اثبات روشن تر دیگری درباره بی عدالتی و پوچی جامعه سرمایه داری کاری است دشوار. این فرضیدن منطقی است که بسیاری از افراد به آموزه ای روی آورند که جایگزین عملی سرمایه داری را پیشنهاد کند. این بانکدار انگلیسی تایید می کند که «در یک نسل مارکس و انگلس می توانند دوباره بااهمیت شوند».

با این همه سرانجام آقای بانکدار «خیرخواه» با ظرافت به «دلداری» دادن کارگران می پردازد. او یادآور شده است که شمار فزاینده ای از کارکنان باید برای کارهایی که به هوش عالی عاطفی مانند بخش هایی چون پرستاری و امور تفننی نیاز دارند، آماده شوند. این امر بسیار خوب به نظر می رسد. اما بکوشیم معنای آن را به زبان عادی درک کنیم. واقعیت این است که به زودی بخش بزرگ دستان و ذهن های کارگران برای سرمایه داران بی فایده خواهد بود. از این رو آنها آماده برای خرید «هوش عاطفی»اند. در بخش فعالیت های پرستاری و تفننی پیش از هر چیز به این توانایی نیاز است که وضعیت روحی و خواسته های مشتری را تا حد امکان به صورت کامل (آن هم با لبخندی بر لب) حدس زد تا بتوان او را راضی ساخت. کوتاه سخن، پیش به سوی للـه گی کودکان نازپرورد و هوس باز ثروتمندان، پرستاری افراد ثروتمند کهنسال و یا برهنه رقصی و روسپی گری (به احتمال «سرگرمی» هایی که آقای «بانکدار» نام نبرده است).

امروزه در جهان بسیاری از افراد می اندیشند که در آینده نزدیک بشریت علم و تکنولوژی را گسترش خواهد داد. از میان این افراد استیون هاوکینگ، فیزیک دان اخترشناس که تازه درگذشت چهره نمایانی دارد. سخن های هاوکینگ که در پایین آورده ام، نشان می دهند که او نه فقط یک دانشمند علوم طبیعی، بلکه همچنین یک اندیشمند اجتماعی و در اساس چپ بوده است. هاوکینگ زمان کمی پیش از مرگ اش پیشگویی کرد که «همپای شتاب یابی اتوماتیزه کردن و کاربرد روبات، اختلاف های اقتصادی افزایش خواهند یافت و صاحبان ثروتمند این ماشین ها از تقسیم کردن ثروت های فزاینده ای که از روند روباتی شدن به وجود آمده اند، سر باز خواهند زد».

«اگر ماشین ها همه آن چه را که ما نیاز داریم تولید کنند، نتیجه تابع آن خواهد بود که توزیع چگونه است. هر گاه آنچه ماشین ها تولید می کنند، تقسیم شود، هر کسی می تواند از یک زندگی لوکس برخوردار شود.  یا این که اگر صاحبان ماشین ها با تقسیم کردن مخالفت کنند، در نهایت افراد بیش از پیش به طور دهشتناکی فقیر خواهند شد. چنین به نظر می رسد که تا کنون این روند تحت گزینش دوم پیش رفته، زیرا فنآوری بیش از پیش به نابرابری ها دامن زده است».

فیزیک دان اخترشناس تایید می کند: «در واقع مالکان ماشین ها در جایگاه عصر نوینی از بورژوازی قرار خواهند گرفت که در آن موسسه های شان شغلی برای انسان ها عرضه نخواهند کرد».

هاوکینگ نتیجه می گیرد: «هرمجدون (Armageddon) ترسناک (آنگونه که بسیاری از فیلم های علمی و تخیلی خواسته اند به ما بباورانند) از دست روبات ها برنمی آید، بلکه به وسیله خود موجودهای بشری نصیب ما می گردد».

 به هر رو این دانشمند بزرگ یک تشخیص عیب شناسانه دقیق به بشریت ارائه کرده است: یا توسعه روبات ها و هوش مصنوعی در سایه سرمایه داری نابرابری بی سابقه و بی عدالتی غول آسا بوجود خواهد آورد یا سوسیالیسم از پیشرفت علمی و تکنولوژیک به سود همه خلق های سیاره استفاده خواهد کرد.

No Comments

Comments are closed.

Share