و اینک سومین انقلاب ایران
پیروزی در راه است
عیسی پهلوان

04.12.2022

باید امیدوار بود که راه آغاز شده سومین انقلاب مردم ایران با کمترین تلفات و آسیب ها سرانجامی نیک وپیروزمند داشته باشد و ملت ایران بتواند با همبستگی ملی و خرد نو و سازمان یابی بهتر و با استفاده ازهمه ی امکانات این کشور وتمدن دیرپا و کهنسال شاهد پیروزی را درآغوش کشد وآنگاه بر پایه منافع ملی ایران با همه ی کشورها وملت ها ، مناسبات دیپلماتیک عادی و برابرانه برقرارکند و توافق نامه ها وقراردادهای خفت بار ضد منافع ملی دست پخت جمهوری اسلامی را لغو نماید وبا ترک به اصطلاح محور مقاومت و جنگ دراکراین به برقراری صلح و آرامش در منطقه و جهان یاری رساند والگویی مدرن و سکولار- لائیک – وپیشرفته برای منطقه گردد.

اعتراضات مردم ایران به قتل مهسا امینی که با مراسم خاکسپاری او در شهر سقز با حضور بسیاری از هم میهنان دلیرو رزمجوی کرد آغاز شد، آرام آرام وگام به گام دربسیاری از شهرها دامن گسترد و در ده هفته ی گذشته به یک  قیام بزرگ سراسری با گستردگی چشم گیر جغرافیایی، طبقاتی، نسلی، سیاسی، اتنیکی و فرهنگی علیه رژیم توتالیتراسلامی فرارویید. مردم در بسیاری از شهرها در کوچه ها و خیابان ها و دانشگاه ها و مدرسه ها مخالفت و نفرت و ییزاری شان را از جمهوری اسلامی و سیاست های ایران برباد ده و سرکوبگرانه اش اعلام و برچیدن بساط این نظام واپسگرا و ضد انسانی را فریاد کرده اند. تاکنون در حدود 400 شهر ایران شاهد گردهمایی ها و اعتراضات خیابانی و اعتصابات و اعتراض های دانش آموزان ودانشجویان وکارگران و بازنشستگان و معلمان و افراد با شغل های آزاد و دکان داران و بازاریان  بوده ایم . دختران و زنان  و جوانان رزمجو و  مبارز ایرانی پیشاپیش دیگران برغم خطر مرگ و شکنجه و زندان با دلیری ستایش انگیز برای تحقق شعار« زن ، زندگی ، آزادی» با دستان خالی در برابر نیروهای انتظامی و بسیجی و سپاهی جنایت پیشه ایستاده اند و مبارزه را با دادن تلفاتی بیش از 450 جان شیفته  تداوم بخشیده اند. این جنبش انقلابی از یک سو ادامه ی خیزش دی ماه 96 و قیام بزرگ آبان 98 در 160شهر ایران است – قیامی که با کشتار وحشیانه 1500 نفر از ایرانیان از سوی بسیج وسپاه سرکوب شد و جوانان قهرمان  بسیاری چون پویا بختیاری به خاک و خون غلطتیدند-، وازدیگر سو، ادامه چند هزار اعتصاب و اعتراض صنفی کارگران و آموزگاران و فرهنگیان و دهقانان و بازنشستگان و کامیونداران در دوسال واندی گذشته و واکنشی حق طلبانه و انسانی به تحقیرهای بربرمنشانه و سرکوب های همه سویه ی چند دهه ای هنرمندان، دگراندیشان، اقلیتهای دینی و قومی و بویژه  زنان ایرانی و لگدمالی ابتدایی ترین حقوق آنان است،

جمهوری اسلامی با توجه به ماهیت توتالیتاریستی و واپسگرایی هزاره ای، جنایت پیشگی واسلامگرایی و امت پروری ضد ملی اش، میهن مان ایران را با ابر بحران های اقتصادی و اجتماعی وسیاسی و فرهنگی و حقوقی و زیست محیطی و بین المللی روبرو ساخته  است. جنبش انقلابی دوماه گذشته دیگربار نشان داد که ملت ایران در اکثریت مطلق خود با جمهوری اسلامی مخالف است و این نظام را نمی خواهد وخواهان سرنگونی آن است . نارضایی و سرخوردگی و خشم ونفرت انباشته شده ی دهه های گذشته نزد بسیاری ازایرانیان، درهدف گیری سرنگونی طلبانه دانشجویان و دختران وپسران و زنان و مردان ایرانی از قشرها و طبقه های گوناگون در شعارهای کوبنده ی زیر بازتاب یافته است،

 زن، زندگی،آزادی، – مرگ بر خامنه ای -، خامنه ای قاتله، حکومنش باطله-، – مرگ بر دیکتاتور-، – وای به روزی که مسلح شویم-، – نه روسری، نه توسری ، آزادی و برابری -، – این دیگه اعتراض نیست، شروع انقلابه -، – می جنگیم می میریم ، ایران رو پس می گیریم-، – مرگ براین حکومت بچه کش-.

کشتار بیش از 450 نفر ودر آن میان  100 نفر از مردم بلوچستان در زاهدان در جمعه خونین و قتل نزدیک به 100 نفر از هممیهنان کرد و کشتار نزدیک به 50 کودک و ازجمله کیان 9 ساله و زخمی شدن هزاران نفر از اعتراض گران و دستگیری نزدیک به 20 هزار نفر بر خشم ونفرت مردم ایران از رژیم اسلامی بیش از پیش افزوده است.  برداشتن روسری و  روسری سوزانی بسیار گسترده دختران و زنان دلیر ایرانی نمادعینی و پرچم درخشان مخالفت فرهنگی، حقوقی وسیاسی با جمهوری اسلامی شد، مخالفت با حکومت توتالیتر دینی واپسگرایی که در شکل و مضمون خود سده ها از جهان مدرن کنونی، از مدرنیته ومدرنیزاسیون و مدرنیسم و درک مبانی حقوق بشر عقب است . مخالفت با حجاب اجباری و خواست  لغو آن از سوی زنان و دختران ایرانی اعتراض گردر خیابان ها و مدرسه ها و دانشگاه ها اهمیتی ویژه یافته و به این جنبش آزادی خواهانه انقلابی بدرستی جلوه ای فمینیستی و زنانه بخشیده است. برداشتن روسری و سوزاندن آن وعمامه پرانی و آتش زدن بنرهای تبلیغی حکومتی و عکس های خمینی و خامنه ای و خراب کردن مجسمه های قاسم سلیمانی  و شعارهای “ آخوند باید گم بشه و این همه سال جنایت مرگ براین ولایت. جمهوری اسلامی نمیخواهیم نمی خواهیم. مرگ بر جمهوری اسلامی „، نشانگر چیرگی گرایشات سکولارو لائیک درجامعه ایران در مخالفت با حکومت اسلامی و تاییدی بر پاره ای از نظر سنجی هاست که نشان میدهند نزدیک به 70 در صد مردم ایران برای مذهب نقشی در زندگی قایل نیستند. برداشتن روسری و سوزاندن آن در خیابان ها و عمامه پرانی از سوی جوانان، حمله به دونماد مهم و سمبل حکومت ملاهاست، همانند مخالفت نیروهای دمکرات وضد فاشسیت با نشان صلیب شکسته.

در روند پیشرفت جنبش کنونی، پیوستن رزمجویانه دانشجویان دربیش از 100 دانشگاه با شرکت ده ها هزار دانشجو در نبردی سراسری و روزانه و پیگیر واعتراضات دانش آموزان دختر و پسر در بسیاری از مدرسه ها و تظاهرات قشرهای گوناگون اجتماعی در سراسر ایران بصورت بسیار گسترده ، ویژگی ها انقلابی این جنبش  بزرگ علیه حکومت اسلامی را بیشتر نمایان ساخت. حضور گسترده دختران و زنان در مبارزات و اعتراض های  دوماه گذشته بزرگترین جنبش سیاسی و مدنی زنان در تاریخ ایران را شکل بخشید و نماد نبرد ایرانیان با اسلام سیاسی ولایی و هژمونی فرهنگی پوشالی این نظام توتالیتر شد.  آزادی زنان و برابری همه سویه با مردان و تامین حقوق اساسی آنان که در صد و اندی سال گذشته درروند مدرن گرایی ومدرنیزاسیون ایران همواره مطرح بوده در کنار دیگر شعارهای مهم ، به خواست عمومی درسپهر سیاسی کشور بدل شده است. در جمهوری اسلامی به زنان ایرانی تحقیر ها و توهین ها بسیاری رواداشته شده است و محدودیت های ضد انسانی  گوناگونی را بر آنان تحمیل کرده انداز آن زمره اند،

1.حق انتخاب پوشش ندارند و باید به اجبار حجاب اسلامی را رعایت کنند، 2. از حق طلاق و نگهداری فرزند، و خروج از کشور بدون اجازه همسر محرومند،  3. در دادگاه به عنوان شاهد نصف مرد حق دارند، 4 . نصف مردان ارث می برند، 5. در ورزشگاه ها نمی توانند حضور پیدا کنند، 6. نمی توانند رئیس جمهور شوند، 7. نمی توانند قاضی دادگاه باشند، 8. از آواز خوانی در ارکسترها و رسانه ها محرومند، 9. در دستیابی به کار مورد تبعیض واقع می شوند، 10. زن ومرد نمی توانند به هم دست بدهند، 11. با جدا سازی در سالن ها و اتوبوس ها و متروها و مدرسه ها و سالن های غذا خوری دانشگاه ها روبرو هستند، و 12. حق دوچرحه سواری و موتورسواری ندارند.

این محدویت ها ی ضد انسانی و بلاهت بار از سوی آخوندها و اسلام گرایان بر زنان کشوری تحمیل می شود که شمار دانشجویان دخترش بیش از پسران است – در ایران بیش از 4 میلیون دانشجو داریم – و شمار زنان فارغ التحصیلان دانشگاهی از 7 میلیون بیشتر است. رفع  همه ی تبعیض های عصر حجری خواست همگانی زنان ومردان مدرن ایرانی است که پای به میدان مبارزات کنونی نهاده اند. خواسته هایی که در فردای انقلاب و استقرار نظام پارلمانی لائیک آینده تحقق آنها کاملا امکان پذیر است.

اعتراض ها واعتصاب ها و تظاهرات سراسری  با شرکت قشرهای گوناگون اجتماعی درهفته های گذشته و شعارها ی سیاسی سرنگونی طلبانه آنان نشان داد که افزون بر مساله ی بسیار مهم حقوق زنان، مردم ایران از چهار دهه حکومت توتالیتر ولایت فقیه در زمینه های گوناگون اجتماعی و اقتصادی و زیست محیطی و فرهنگی وآموزشی و سیاسی و روابط بین المللی که کشوررا با چالش ها و دشواری های بزرگ روبرو ساخته است بشدت خشمگین وناراضی اند. نارضایی شدید مردم ازوضعیت بسیاربحرانی اقتصادی کشور که فقر و فلاکت و گرسنگی و بیکاری و اعتیاد را به ده ها میلیون ایرانی تحمیل کرده است از یک سو و چپاول وغارت بخش بزرگ سرمایه ملی ازسوی کارگزاران حکومت در نهادهای امنیتی و نظامی واداری و شبکه پوسیده و فاسد روحانیت ونهادهای وابسته به آن بویژه سپاه پاسداران از دیگر سو، کاسه ی صبر مردم را لبریز کرده است. کمتر ایرانی هست که نداند کشورش یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان است و بزرگ ترین منابع نفت وگاز جهان -در مجموع -به او تعلق دارد وآنگاه وجود فقری 70 در صدی ؟

در چهار دهه ی گذشته سرکوب های شدید سازمان یافته ی خشونت بار وضد انسانی حکومت اسلامی علیه زنان و دگراندیشان و خدا ناباوران وغیرمذهبی ها واقلیت های دینی و مذهبی وقومی و سازمان های صنفی و سیاسی و فرهنگی ، آتش فشانی از خشم و انزجار و نفرت و مخالفت در میان مردم انبار کرده است که فوران آنرا اینک دراعتراضات و رویارویی های توده های میلیونی در خیابان ها می بینیم. مردم ایران بویژه در سال های  96 و 98 با اعتراض های کوتاه مدت گسترده نشان دادند که دوران پذیرش تحقیرها وفشارها و سرکوب ها و غارت ها را پشت سرمی نهند و نمی خواهند همچون گذشته تحقیروسرکوب وغارت شوند و ابتدایی ترین حقوق و آزادی های فردی و اجتماعی شان زیر پا گذاشته شود ودر بند و زندان ولایت مطلقه و شریعت و هژمونی فرهنگی و سیاسی حکومت مشتی آحوند و سپاهی بمانند و آنگونه که خمینی خواسته و گفته بود، همچون رمه با آنان برخورد شود و از آزادی و کرامت انسانی و برابری و زندگی شایسته انسانی درسده بیست و یکم بی بهره بمانند.

درتداوم اعتراض ها و تظاهرات خیابانی وشعار دادن های شبانه در محله ها و اعتصاب ها در سراسر ایران ، که با برگزاری گسترده مراسم خاکسپاری کشته شدگان و مراسم یادبود سوم و هفتم و چهلم آنان در شهرهای گوناگون همراه بود سه رویداد از اهمیتی ویژه برخوردار شد:

  1. برگزاری یابود سراسری وملی چهلم مهسایی که نامش ویادش رمز آزادی شد، در شهرهای کردستان و بسیاری از دیگر شهرهای ایران و در دانشگاه ها

  2. برگزاری چهلم  کشته شدگان جنایت بزرگ ضد بشری حکومت درزاهدان که نزدیک به صد نفر از هممیهنان بلوچ را به خاک و خون کشید در بسیاری از شهرهای بزرگ و کوچک ودانشگاه  ها و مدرسه ها،

و سوم پاسخ مثبت به فراخوان اعتصاب سراسری بازاریان و دکانداران و صاحبان شغل های آزاد در اعتراض به  کشتار جناتیکارانه  آبان ماه 98.

 این رویدادها در کنار دیگر کنش های مردمی نشان داد که جنبش سال 1401 نه یک حرکت اعتراضی محدود و کوچک و کوتاه مدت  بلکه یک فرایند انقلابی و نبردی سرنوشت ساز برای گذار از جمهوری اسلامی  و رسیدن به دمکراسی وآزادیست

در روزهای 24 و25 و26 آبان ماه  برای نخستین بار درچهل و چند سال حکومت اسلامی، یک اعتصاب سراسری بزرگ در 22 استان و بیش از 100 شهر در مکان های قدیمی بازارها و در بازارهای نوین مانند بازار آهن و تعمیرات ماشین ویا سراجی و سرامیک و مبل و… و  پاساژها و دکان ها و مغازه های بزرگ و کوچک در خیابان های اصلی و فرعی شهرها و مطب های پزشکان و دندان پزشکان و عکاسان و صدها شغل مدرن دیگر که ربطی به مفهوم بازار سنتی ندارند، سامان گرفت ویک حرکت همبسته ی سراسری به یاد کشته شدگان قیام دی ماه 98 و در مخالفت با حکومت اسلامی، انجام گرفت و با تظاهرات خیابانی و سوزاندان بنرهای تبلیغی دولتی وتحصن ها و اعتراضات دانشجویان در بسیاری از شهرها همراه شد ،  آنچه که در 10 هفته گذشته ، با اعتراضات مردم به قتل مهسا دختر کرد و ایران در سراسر این کشور پهناور شکل گرفته و تداوم و گسترش وژرفش یافته ،  یک انقلاب نوین است . سومین انقلاب در این کهن دیار در 120 سال گذشته که اینک جهانی را با شگفتی روبرو ساخته است. قیامی اسپارتاکوسی علیه بردگی ورمه گی وبندگی ، و انقلابی برای دمکراسی وآزادی و برابری وکرامت و رعایت حقوق انسانی و قیامی کاویانی علیه ضحاک زمانه و حکومت جهل و خرافه واسلام گرایی.

انقلابی با شعار درخشان و تابناک جهانی شده ی زن ، زندگی ، آزادی.

مردم ایران از زنان و دختران و پسران جوان ودانشحویان و بازاریان و دکانداران و صاحبان شغل های آزاد و کارگران ذوب آهن اصفهان و چند کارخانه دیگر و زحمتکشان و قشرهای میانی جامعه در سه روز24 و 25 و26 آبان و روزهای بعد از آن با  شعارهای کوبنده ای چون “ جمهوری اسلامی نمی خوایم ، نمی خوایم. توپ تانک فشفشه ،آخوند باید گم بشه.  مرگ بر دیکتاتور، مرگ برخامنه ای. این آخرین پیامه ، هدف خود نظامه. و سنندج ، زاهدان – جانم فدای ایران. از کردستان تا سیستان، خونین تمام ایران ،. این همه سال جنایت، مرگ بر این ولایت.  هریک نفر کشته شه ، هزار نفر پشته شه. بسیجی سپاهی، داعش ما شمایی. فقر و فساد و بیداد، مرگ براین استبداد. زندانی سیاسی آزاد باید گردد. می کشم می کشم هرآنکه خواهرم کشت.“ به روشنی مخالفت بنیادی شان با جمهوری اسلامی و خواست سرنگونی رژیم کنونی را فریاد کردند. پیوستن کارگران و کارکنان کارخانه ها و صنایع ودیگربخش های اقتصادی و خدماتی به اعتراضات سراسری ملی، نوید بخش برداشتن گام های اساسی تر در روند انقلاب 1401 است. کارگران و زحمتکشان ایرانی در بخش های گوناگون  صنعتی و خدماتی و نفت و پتروشیمی و ساختمان و… که اکثریت مطلق شان در زیر خط فقر زندگی می کنند، با شرکت فعالانه در انقلاب می توانند به پیروزی آن یاری رسانند و آینده ای درخور وشایسته انسانی برای خود و دیگرقشرهای ستم دیده جامعه رقم بزنند و با ایجاد سندیکاها و اتحادیه های کارگری مستقل به عنوان یک نیروی طبقاتی سازمان یافته از منافع خود در برابر کارفرمایان و دولت پشتیبانی کنند.

  مردم ایران با توجه به تجربه عملی زیست برده وار و تحقیر آمیز و ذلت بار در زیر یوغ فرهنگی و سیاسی و اجتماعی و اقتصادی حکومت ملایان شیعه و وابستگان وکارگزاران سپاهی و امنیتی اش وآگاهی به نتایج فاجعه بار این حکمرانی مذهبی که درهم بافته ای از تبعیض جنسیتی علیه زنان و تبعض قومی و تبعیض مذهبی شیعی امتی ضد ملی علیه تاریخ و فرهنگ ایرانی وعلیه همه ی دگراندیشان است، وهمچنین با  ژرفش شناخت از وضعیت اسفبار کشور و شناخت بهتر وروز آمد تر ازجهان به هم پیوسته کنونی و تاثیرات فضای مجازی و جهان دیجیتال بویژه برنسل جوان ، برای تغییربنیادی این نظام آمادگی یافته و برای طرد آن به میدان آمده اند. پای نهادن  مردم ایران برای انجام دگرگونی های بنیادی و به میدان آمدن عملی سراسری با استفاده ازشکل های گوناگون مبارزاتی برای گذار از جمهوری اسلامی و سرنگونی آن به معنای شکل گیری امرانقلاب درایران است. انقلاب نه یک مفهوم قدسی و نه یک امر مقدس است بلکه پاسخی در خور به جنگ تحمیلی حکومت های ناکارآمد ومنفور و بی خرد و جنایتکاری است که در برابر ضرورت دگرگونی های سیاسی و فرهنگی و تاریخی و اقتصادی می ایستند و قشرها و طبقه های زیر ستم و سلطه  را به رویارویی و کوشش و کنش برای دگرگونی های اساسی وامی دارند وآنان را  به میدان نبرد سیاسی و اجتماعی و طبقاتی می کشانند. قتل مهسای جوان جرقه ای شد در  برافروختن آتش انقلابی که مجموعه ی رویدادها ی 10 هفته گذشته آرام آرام تجلی اش را بر همگان آشکار ساخته است . انقلاب ها کنش وواکنش و مبارزه میلیونها انسانی است که از نظر عقلی و احساسی  وعملی به این نتیجه می رسند که ادامه شرایط بد و فلاکت بار موجود تحمل ناپذیرو ناممکن است و تغییر حکومت و نظام سیاسی امری است ضرور و گریز ناپذیر. توده های  مردم با دست یازی به شکل های گوناگون مبارزاتی خودبخودی ونه لزوما با برنامه ریزی های پیشیا پیشی سازمان یافته و طراخی شده و رهبران برگزیده از پیش آماده – آنچنان که در ذهن و برزبان های بسیاری جاریست – به حکومت گران عقل گسیخته ی جنایت پیشه و فاسد واکنش نشان می دهند وبرای به زیرکشیدن نظام سیاسی حاکم، با انتخاب و گزینش افراد و نیروهای سیاسی مورد قبول برای سامان دهی بهتر فعالیت های انقلابی و اداره کشور پس از پیروزی،  مبارزه را پی می گیرند، هرفردوهرگروه وصنف و قشر و طبقه و جنسیت و قومی به نوعی واز سویی. انقلاب یک مبارزه ودرگیری سرنوشت ساز برای آینده ای بهترست – همانند آنچه که اینک درمیهن ما می گذرد -، که شاید روندی باشد درازمدت وهمراه با فراز و فرودها و نبردها ورویارویی های پر شمارکوچک وبزرگ و نه لزوما پیاپی و روزمره برای واژگونی حکومت موجود.

  بدون کنش ها و واکنش ها و مبارزات فردی و گروهی و هم افزایی و همپوشانی عمومی و ملی و سراسری -از جمله  اعتراضات و راهپیمایی های گسترده در شهرهای بزرگ و اعتصابات سراسری – و کاربست شکل های گوناگون مبارزه، گذار از این رژیم توتالیتر مذهبی ممکن نخواهد بود، رژیمی که به دختران و پسران نوجوان تنها بخاطر سردادن شعار های اعتراضی  با گلوله های جنگی پاسخ می  گوید وآنان را بخاک و خون می کشد وبه شهرهای کردستان – چشم و چراغ ایران – وحشیانه لشکر کشی کرده و هممیهنان عزیزبی دفاع کردمان را که در برآمدن انقلاب کنونی نقشی اساسی ایفا کرده اند درشهر های  سنندج و مریوان ومهاباد و… بی رحمانه  قتل عام می کند . به رغم سرکوب های خونین و وحشیانه بسیج و سپاه، با روند روبه رشد و پر شتاب مبارزات مردمی و اوج گیری آمادگی ذهنی و عملی در بخش بزرگی از ایرانیان در درون و بیرون کشوردردو ماه سپری شده، سومین انقلاب مردم ایران در 120 سال گذشته اینک در سراسر کشورازشرق تا غرب و از شمال تا جنوب با مشارکت میلیون ها ایرانی مبارز وخشمگین با شعارهای پر بسامد „ایران را پس می گیریم“ و „جانم فدای ایران“ و “ آزادی ، آزادی ، آزادی“ و “ نه روسری نه توسری، آزادی و برابری“ و „امسال سال خونه، سیدعلی سرنگونه“ و „خامنه ای ضحاک ، میکشیمت زیر خاک“ آغاز گشته  است. انقلابی برای آزادی – ( آزادی زنان، آزادی اندیشه و عقیده، آزادی بیان، آزادی مطبوعات و رسانه ها، آزادی انتخاب لباس، آزادی سیاسی، آزادی نهادهای مدنی و صنفی ، آزادی فردی و اجتماعی و آزادی سبک زندگی ، آزادی گردهمایی و تظاهرات و…) – و برای دمکراسی پارلمانی و برابری و عدالت وتامین و تضمین حقوق فردی و برای رهایی از چنگال صغارت اجباری نه “ به تقصیر خویشتن“ بلکه به تقصیربنیاد گرایی شیعی وحکومت ولایت فقیه. برای دست یابی به این خواسته هاست که در دوماه سپری شده وروزهای انباشته ازدستگیری ومرگ وشکنجه وآتش وخون ، توده های مردم و نهادهای مدنی به میدان مبارزه آمده اند.

نهادهای صنفی و مدنی چون کانون نویسندگان؛ کانون های صنفی معلمان و فرهنگیان، انجمن های صنفی دانشجویان، کانون وکلا، بخشی از پزشکان سازمان نظام پزشکی در شماری از شهرها، بخشی از شورای کارگران صنعت نفت، سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه، انجمن های صنفی دانشجویان، خانه سینما، انجمن صنفی عکاسان، سندیکاهای کارگران و استادکاران ساختمانی کردستان، و شماری از چهره های شناخته شده ی ورزشی و بازیگران – بویژه بانوان هنرمند- و کارگردانان سینما و مترجمان و گروه هایی از استادان دانشگاه ها وکامیون داران و دکان داران وبازاریان و صاحبان شغل های آزاد و کارگران و کارکنان شماری از کارخانه ها و میلیون ها دختر وپسر و زن و مرد ایرانی بویژه کرد و بلوچ ، هر یک به گونه ای به این انقلاب پیوسته اند و رهایی ایران و ایرانی از بند و زنجیر حکومت دینی را نوید داده اند.

 جمهوری اسلامی که در چهل سال گذشته بر طبل های توخالی درعرصه ی سیاست بین المللی کوبیده است وبا به اصطلاح مبارزه با غرب وآمریکا و اسراثیل و همچنین دخالت نظامی و تروریستی در منطقه ی بسیار حساس خاورمیانه و در چند ماه گذشته درهمکاری نظامی ابلهانه و جنایت بار با روسیه در جنگ علیه اکراین، برضد منافع ملی ایران، کشوری  که از دیدگاه استراتژیکی و ژثوپولیتیکی همچنان از اهمیتی اساسی برخوردار است عمل کرده است  اینک در انزوا و بدترین شرایط ممکن بین المللی بسر می برد و غیر از روسیه ی پوتین و سوریه ی اسد و دولت چین، دوستی در عرصه ی جهانی ندارد. جنبش مدرن انقلابی زن، زندگی، آزادی و پژواک بلند آن در سراسر جهان و پشتیبانی نیروها و افراد و سازمان های ترقی خواه فمینیستی و کارگری و حقوق بشری و حزب های سیاسی و دولت ها و پارلمان ها در بسیاری ازکشورها از این جنبش انقلابی، عرصه را بر جمهوری اسلامی در جهان بسی تنگتر کرده است. بازتاب بسیار گسترده ی رویدادهای انقلاب ایران از سوی بسیاری از خبرگزاری های بزرگ جهان و شبکه های  خبری و روزنامه ها و مجله های پر تیراژ ودر فضای مجازی و ستایش از نقش پررنگ زنان ایرانی در آنها، جمهوری اسلامی را به عنوان یک حکومت کودک کش و زن ستیز وجنایتکار به کنج دیوار خفت وخواری و انزوا درافکار عمومی جهان رانده است . گسترش و تداوم انقلاب در ایران حلقه محاصره به دور نظام اسلامی را درصحنه ی جهانی باز هم تنگ ترکرده وبه نابودی و مرگش یاری خواهد رساند. پشتیبانی بسیاری ازهممیهنان ایرانی درخارج از کشور از انقلاب که در دوماه گذشته دوشادوش دختران و پسران و زنان ومردان درون کشور در بیش از 150 شهر جهان  به میدان آمدند، بی تردید در آینده هم ادامه خواهد یافت. مردم قهرمان ایران از قشرها و طبقات گوناگون وبویژه دختران و زنان و دانشجویان و دانش آموزان در این چندهفته کاری کردند کارستان و به یاد ماندنی و تاریخی، که نشان می دهد سوژه ی مدرن ایرانی با پرچم  „می اندیشم، می خواهم، عمل می کنم، پس هستم“، در میدان فراخ زندگی و سیاست و فرهنگ، استوارایستاده است. سوژه ای که ریشه درانقلاب مشروطه و دگرگونی های ساختاری حقوقی، اندیشگی، علمی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی صد واندی ساله ی گذشته ایران دارد و“ دربه کارگیری فهم خویش “ دلیر است و  „آزادی کاربرد خرد خویش در امورهمگانی“ را دست مایه ی زندگی می کند و درهای رنسانس و نوزایی را در نفی تصلب دینی و حکومت مذهبی به روی ایران می گشاید وبه دخالت شوم دین و فقه وآخوند درحکومت وسیاست نقطه ی پایان می نهد.

این سوژه با درس آموزیی از نتیجه تلخ و زهرآگین انقلاب 57  دربرسرکارآمدن -و برسرکار آوردن – حکومت ولایت فقیه و پشتیبانی اکثریت نسل ما از این نظام ارتجاعی در چند سال نخست استقرارآن، اینک با همگرایی وهمبستگی ملی برای تامین حقوق زنان و برابری جنسیتی میان زن و مرد و برای آزادی های فردی و سیاسی و اجتماعی و یک زندگی عادلانه تربه میدان آمده است و برای برقراری یک جمهوری سکولار- لائیک- و دمکراسی پارلمانی برپایه منشور جهانی حقوق بشر می رزمد وبا شعار « زن ، زندگی ، آزادی »، که بیانگر خواست های مدرن، روشنگرانه و سکولار و لائیکی است که هیچ جایی برای دین در حکومت و سیاست باقی نمی گذارد وخواست جدایی قطعی دین و شرع از حکومت و سیاست را بازتاب می دهد در مسیر پیروزی  انقلاب سوم گام برمی دارد. همه ی انقلاب ها – مسالمت آمیز و یا غیر مسالمت آمیز-  با فراز وفرود ها و افت و خیزها همراهند و شماری از آنها به زمان بیشتری برای پیروزی نیازمندند. باید در نظر داشت که انقلاب ایران با توجه به دخالت نظامی وحشیانه سپاه وبسیج و استفاده از سلاح جنگی و کشتار بیش از 450 نفر از مردم بی دفاع و زخمی کردن هزاران نفر، مسالمت آمیز نیست و خشونت وخون ریزی حکومت ولایی در سرکوب مردم حد ومرزی نمی شناسد و هیچ گوشه ای از ایران زمین نیست که خاکش به خون فرزندانش رنگین نشده باشد.

 باید امیدوار بود که راه آغاز شده سومین انقلاب مردم ایران با کمترین تلفات و آسیب ها سرانجامی نیک وپیروزمند داشته باشد و ملت ایران بتواند با همبستگی ملی و خرد نو و سازمان یابی بهتر و با استفاده ازهمه ی امکانات این کشور وتمدن دیرپا و کهنسال شاهد پیروزی را درآغوش کشد وآنگاه بر پایه منافع ملی ایران با همه ی کشورها وملت ها ، مناسبات دیپلماتیک عادی و برابرانه برقرارکند و توافق نامه ها وقراردادهای خفت بار ضد منافع ملی دست پخت جمهوری اسلامی را لغو نماید وبا ترک به اصطلاح محور مقاومت و جنگ دراکراین به برقراری صلح و آرامش در منطقه و جهان یاری رساند والگویی مدرن و سکولار- لائیک – وپیشرفته برای منطقه گردد.

با رزم مشترک ملی سراسری برای سرنگونی جمهوری اسلامی و برای استقرار دمکراسی پارلمانی سکولار، برای  آزادی وبرابری وعدالت اجتماعی – „برای یک زندگی معمولی“ – ، و برای حقوق و کرامت انسانی ، به پیش.

No Comments

Comments are closed.

Share