چرا باید وال استریت تسخیر شود؟
10 اصل مبتنی برعقل سلیم برای اقتصاد جدید
دیوید کورتن
بر گردان: مهران میراسد

31.03.2012


زمان آن فرا رسیده که ما مردم استقلال خودمان را از اقتصاد پول پرستانه وال استریت اعلام کنیم. من به این واقعیت امید دارم که میلیونها مردم در سراسر جهان دارند مغالطه های اخلاقی و عملی اقتصاد وال استریت را در می یابند و با عنایت به ایجاد یک اقتصاد جدید دارند زندگی اقتصادی خود را در اختیار میگیرند.

 

Occupy_Walst_2

اینجا ده اصل مبتنی برعقل سلیم برای بیان چهار چوب اقتصاد جدید که ما مردم باید بدانیم مطرح میشود:

  1. هدف مناسب از یک اقتصاد تضمین معیشت عادلانه، پایدار و با نشاط  برای همگان است. این ممکن است از چیزی مشابه ایراد یک شوک به سرمایه داران وال استریت بدست آید که از حباب های مالی، تقلب در اوراق بهادار، دستمزدهای پایین، بیکاری، کارگاههای استثمارگر خارجی، فرار از پرداخت مالیات، یارانه های دولتی، و انحصار قیمت گذاری سود می برند.
  2. محصول ناخالص داخلی معیار اندازه گیری هزینه های زندگی است برای ایجاد سطحی از زندگی انسانی و با نشاط. در اقتصاد و در هر کسب و کاری که خوب مدیریت می شود، هدف باید به حداقل رساندن هزینه ها باشد، نه به حد اکثر رساندن آن.
  3. یک جابه جایی منطقی تخصیص منابع واقعی  میتواند از تحمیل تخریب زیست محیطی کره زمین بکاهد و همزمان در جهت بهبود سلامتی و ایجاد محیط شادی بخش برای همه انسانها عمل کند. اقتصاد وال استریت منابع عظیمی را اتلاف میکند که عملا در جهت کاهش کیفیت زندگی ما به کار میرود- جنگ، وابستگی به اتومبیل، پراکندگی حومه شهرها، ساختمان های با انرژی ناکارآمد، احتکار و سفته بازی های مالی، تبلیغات، احکام سنگین برای جرایم جزئی، جرایم غیر جنایی. مهمترین اقدام برای ایجاد تعادل بین خودمان با بخش قابل زیست کره زمین این است که هر آنچه ، برای سلامتی و شادی ما مضر است را از حیاتمان حذف نماییم.
  4. کارآمدی بازار تنها از طریق تخصیص یک چارچوب کاری از قوانین مناسب برای حفظ رقابت درونی هزینه ها، تجارت متعادل، سرمایه گذاری داخلی و برابری حاصل میشود. اینها شرایط ضروری برای عملکرد بازار کارآمد است. بدون وجود قانون، اقتصاد بازار به سرعت به یک سیستمی تبدیل میشود از انحصار شرکت های بزرگ مشغول پایین آوردن دستمزدها، انتقال مشاغل به خارج، حذف یارانه های عمومی، مسمومیت هوا، زمین، آب و  سلب مالکیت عمومی از منابع، فساد و انبوهی از فعالیت های دیگر که نشان دهنده شیوه وحشتناکی ازتوزیع ناکارآمد و ناعادلانه منابع است.
  5. یک سیستم پولی مناسب زمینه های قدرتی را به وجود می آورد که بودجه ای در اختیار افراد و جوامع قرار میدهد به منظور تسهیل در ایجاد معیشت و تعادل بین محیط زیست و ثروت جامعه؛ پول در خدمت زندگی، نه درجهت عکس آن. وال استریت، از پول برای تحکیم قدرت خود وسلب مالکیت ثروت واقعی از بقیه جامعه، استفاده میکند. «مین استریت»[1] پول را در جهت اتصال منابع تحت استفاده با نیازهای برآورده نشده جامعه استفاده میکند. سیاست عمومی بدرستی به نفع «مین استریت» است.
  6. پول، که در واقع با یک کار حسابداری ساده ایجاد شده است، هرگز نباید باعث محدودیت تصمیم گیری در مورد اهداف تخصیص بودجه های عمومی شود. این امر به ویژه در دوران رکود اقتصادی و  یا بحران اقتصادی آشکار میشود، زمانی اتفاق می افتد که پول به خطا غیر از جایی که نیاز مشخص به آن جود دارد (یعنی جایی که بخواهد افراد را برای تولید کالاها و خدمات ضروری بکار معین بگمارد) به جریان می افتد. اگر تنها مشکل فقدان پول است، باید حسابداری را بکار گرفت و کار را سامان داد.
  7. سفته بازی و احتکار، تورم حباب مالی، انتقال ریسک به خارج، ثروت اندوزی از راه ربا خواری، و استفاده از حسابداری خلاق برای ایجاد پول از هیچ چیز، هیچ ارتباطی با ایجاد ارزش واقعی از چیزهای واقعی ندارد، ودر خدمت هیچ هدف اجتماعی معتبر نیست. شرکت های وال استریت که در اینگونه فعالیت ها درگیرهستند، در کسب و کارهایی که کمک به ایجاد ثروت واقعی برای جامعه میکنند درگیر نیستند. آنها در کسب و کار سلب مالکیت ازجامعه ،که اصطلاحی مودبانه برای سرقت است، هستند. آنها باید مشمول مقررات شده ویا مشمول مالیات گردند تا از هستی ساقط گردند.
  8. نه آزمندی یک فضیلت است و نه مشارکت یک گناه. اگر هدف اولیه کسب و کار شما برای خدمت به جامعه نیست. حقی برای ادامه چنین کسب و کاری ندارید.
  9. تنها دلیل مشروع برای دولت جهت صدور منشور شرکت ها، گسترش امتیازات ویژه مورد علاقه یک شرکت خاص است با یک سرمایه گذاری ویژه که برای خدمت به یک هدف اجتماعی به طور واضح تعریف شده باشد. این هدف باید به وضوح در منشور شرکت ها اعلام و در معرض بررسی دوره ای قرار گیرد.
  10. سیاست عمومی به درستی علاقمند به سرمایه گذاران محلی و آن دسته از مشاغلی هست که هدفشان ایجاد ثروت عمومی میباشد، نه آن دسته از سرمایه گذاران و مشاغلی که هدفشان صرفا کسب ثروت برای خود  است. آنچه گفته شد در ارتباط با آن دسته از سرمایه گذاران و مشاغلی است که کسب و کارشان ریشه عمیق در جامعه دارد. ما به درستی آنها را ترجیح میدهیم.


[1]
 Main Street  در مقابل  Wall Street در واقع بازار رها از تسلط وال استریت است.

No Comments

Comments are closed.

Share